سندرم

دلم برات تنگ شده سندرم قشنگم... سندرم...

یادم نیست از کی وارد دنیای وبلاگ نویسی شدم . تنها چیزی که خاطرم مانده این است که بچه بودم . راهنمایی فرزانگان با همه آن دوستان خاص با پیشینه های متفاوت خانوادگی و فرهنگی بخش قابل توجهی از دنیای من بوده از سال 80 تا همین حالا که دوستی هایش کم رنگ و پر رنگ ادامه پیدا کرده . چلچراغ بین بچه های فرزانگان آن سال ها که دوره دوم خاتمی بود یک جور کالت محسوب می شد . مجله ها را می خریدیم و آرشیو می کردیم و حسرت آن یکی شماره را که شنبه گیرمان نیامده بود و در آرشیو دوست دیگری برایمان چشمک می زد می خوردیم تا بالاخره در یک شماره یکی از نویسندگانش می نوشت چرا نباید دنبال آرشیو درست کردن باشیم و ما به طرفه العینی کل آرشیو را می ریختیم دور . همین قدر ساده انگارانه چند تا بچه افتاده بودیم دنبال حرف های چند تا بچه دیگر که خیلی اگر بزرگ بودند شاید 7-8 سالی از ما بیشتر سن داشتند. کلمه وبلاگ و کاری به اسم وبلاگ نویسی را هم همان ها به ما شناساندند. می نشینی در اتاقت پشت سیستم چیزهایی می نویسی و یک کلیک کافی است تا اگر خوش شانس باشی حتی نویسنده محبوبت هم بیاید و بخواند تو را.  آن روز ها که شاید من 12-13 ساله بودم دنیای وبلاگ نویسی حال و هوای دیگری داشت. اینطور نبود که هرکسی از راه نرسیده اینفلونسر و بلاگر شود. برای بلاگینگ باید می نوشتی و نوشتن بدون چاشنی عکس ها و فیلتر های اینستاگرام و فیسبوک بدون محدودیت کاراکتر توییتر نیاز به دانش داشت و استعداد. از میان همه آن هایی هم که می نوشتند گروه محدودی بود که نوشته هایشان به دلت می نشست و به کارت می آمد. بی گفت و گو پیداست که من و وبلاگ هایی که نوشته ام هر گز از آن دسته محبوب نبوده ایم. مخاطبان اینجا غالبا یا کسانی بوده اند که سندرم...ادامه مطلب

بگو هوشم کجا بردی؟ ( همی جویم نمی یابم!)

پ.ن. می گوید تو با همه فرق داری. همه با همه فرق دارند. این جمله را اضافه نمی کند . یا ملاحظه کار است یا کم دقت.

پ.پ.ن. جهان و کار جهان جمله پیچ در پیچ است .

پ.پ.پ.ن. .

سندرم...

می گوید بعد از مدت ها دیشب توانسته یک دل سیر صدایتان را بشنود. می گوید تمام این مدت هر وقت می خواسته بیاید سراغتان دست دلش نمی رفته گنبد مینا را گوش کند می گفت صدایتان را که می شنیده وجودش پر می شده ا سندرم...ادامه مطلب

از نظر ایموشنال و اینتلکچوال در مرحله بی نظیری از زندگیم هستم که همه دارن متفق القول چرت می گن از مفسرای خبر گرفته تا استوری های اینستاگرام...از دوستانم توی گروه های تلگرام و واتس اپ تا هوشنگ ابتهاج تو اون تیکه مصاحبه ش با مسعود بهنود...خیلی بی معنی و سانتی مانتالید به خدا...به خدا:))

سندرم...

چطور باید به او میگفتم عکس هایش مرا از من می گرفت و از خود بی خودم می کرد؟ چطور باید با کسی که نمی شناختم و او مرا نمی شناخت حرف می زدم؟ چند خیابان چند شهر را باید سفر می کردم؟ چند کلمه چند جمله چند س سندرم...ادامه مطلب

آدمی آسیب پذیر ترین موجود روی این کره است. اینو سر اولین احیای دوره اکسترنی فهمیدم . بعد ها هم همین تجربه انقدر برام تکرار شد که مطمئن شم مفهومی شکننده تر از انسان وجود نداره. واقعیت امر اینه که علی ر سندرم...ادامه مطلب

زنگ زدم بهش وسط کارش تو آزمایشگاه یه ساعت حرف کرونا و مسخره بازیاش و مسخره بازیامون تموم نمی شه همون موقع که سر حرف فرزند آوری تو این اوضاع احوال جهان بودیم دانشجوش اومده ازش اشکال بپرسه برگشته میگه اوکی الان نمی تونم درگیر یه میتینگ تلفنیم برو میام بعدا:))

 

سندرم...

راست میگهما یه گونه کمیاب رو به انقراضیم تو این مملکت. جمع کنیم بریم و بیشتر این قلمرو شونو اشغال نکنیم. اون دوستی که وقتی تو ۱۳ سالگی حرف رفتن و برنگشتن شد گفت داستایفسکی می گه روشنفکرای روسی مشکلشون سندرم...ادامه مطلب

 - ایرااان ای سرای امییید+بله؟- بر بامت سپیده دمید+ا؟-بنگر کز این کورسو+خب- خورشیدی خجسته رسید!+کوش؟-ایرااان ای سرای امید بر بامت سپیده دمید بنگر کز این کور سو خورشیدی خجسته رسید***-اگر چه دل ها پر خو سندرم...ادامه مطلب